کی فکرشو می کرد علاوه بر همه ی زن های دنیا ، بدن خودم هم رقیبم باشه؟
Saturday, December 11, 2010
چراغ ؟ قرمز
هوا ؟ آلوده
بارون ؟ نه ! فقط بارون برگ
پارچه ی سیاهی که از آسمون آویزونه می خونم
مراسم عزاداری محرم ، شش صبح
شش صبح ؟!؟ باباش مرده؟
از توی آینه راننده ی ماشین پشتی رو می بینم
تنهاست
خم می شه
بالا می یاره
نمی بینم توی چیزی یا کف ماشینش
هنوز 72 ثاینه مونده
بازم ، استفراغ
انگشتاش رو می بینم خیلی لاغره
راننده ی ماشین پشتی داره توی ماشینش بالا می یاره
Thursday, November 25, 2010
می دونی چی خیلی جذبم می کنه
این که به من اجازه بدن یه کاری رو انجام بدم
وقتی که به هیچ کس دیگه این اجازه رو ندادن
Thursday, November 18, 2010
دلم می خواد روی همه ی دیوار های اتاقم ، یه دسته ورق رو نقاشی کنم
ده لو خشت
بی بی دل
من عاشق ورقم عاشق تاسم روی یکی از دیوار ها هم مار و پله درست می کنم ایول
Monday, October 25, 2010
می دونی چی خیلی می زنه توی ذوق آدم؟
این که مردی که دوستش داری ، از خودش تعریف کنه
جدای این که تعریف از خود کلا کار جالبی نیست
وقتی یه زن ، مردی رو دوست داره
اون رو توی همه چی ماهر و سرآمد می خواد
اگه مثلا طرف بگه : من دست فرمونم عالیه
آدم با خودش می گه : خوب که چی !می دونم. باید هم این جور باشه
Monday, October 4, 2010
ببینم
از کدوم سیاست مدار توی جهان خوشت می یاد؟
چرا؟
من خودم یه جورایی سرکوزی ِ فرانسوی ها رو خیلی دوست دارم