کی فکرشو می کرد علاوه بر همه ی زن های دنیا ، بدن خودم هم رقیبم باشه؟
Saturday, December 11, 2010
چراغ ؟ قرمز
هوا ؟ آلوده
بارون ؟ نه ! فقط بارون برگ
پارچه ی سیاهی که از آسمون آویزونه می خونم
مراسم عزاداری محرم ، شش صبح
شش صبح ؟!؟ باباش مرده؟
از توی آینه راننده ی ماشین پشتی رو می بینم
تنهاست
خم می شه
بالا می یاره
نمی بینم توی چیزی یا کف ماشینش
هنوز 72 ثاینه مونده
بازم ، استفراغ
انگشتاش رو می بینم خیلی لاغره
راننده ی ماشین پشتی داره توی ماشینش بالا می یاره