Wednesday, December 29, 2010

هر بار قراره نباشی مریض می شم
حالا دیگه مطمئنم که بدنم عمدا مریض می شه
می خواد اوضاع رو بدتر از اونی که هست نشون بده
می خواد بگه حالش از من بدتره
کی فکرشو می کرد علاوه بر همه ی زن های دنیا ، بدن خودم هم رقیبم باشه؟

Saturday, December 11, 2010

چراغ ؟ قرمز
هوا ؟ آلوده
بارون ؟ نه ! فقط بارون برگ
پارچه ی سیاهی که از آسمون آویزونه می خونم
مراسم عزاداری محرم ، شش صبح
شش صبح ؟!؟ باباش مرده؟
از توی آینه راننده ی ماشین پشتی رو می بینم
تنهاست
خم می شه
بالا می یاره
نمی بینم توی چیزی یا کف ماشینش
هنوز 72 ثاینه مونده
بازم ، استفراغ
انگشتاش رو می بینم خیلی لاغره
راننده ی ماشین پشتی داره توی ماشینش بالا می یاره

Thursday, November 25, 2010

می دونی چی خیلی جذبم می کنه
این که به من اجازه بدن یه کاری رو انجام بدم
وقتی که به هیچ کس دیگه این اجازه رو ندادن

Thursday, November 18, 2010

دلم می خواد روی همه ی دیوار های اتاقم ، یه دسته ورق رو نقاشی کنم
ده لو خشت
بی بی دل
من عاشق ورقم عاشق تاسم
روی یکی از دیوار ها هم مار و پله درست می کنم
ایول

Monday, October 25, 2010

می دونی چی خیلی می زنه توی ذوق آدم؟
این که مردی که دوستش داری ، از خودش تعریف کنه
جدای این که تعریف از خود کلا کار جالبی نیست
وقتی یه زن ، مردی رو دوست داره
اون رو توی همه چی ماهر و سرآمد می خواد
اگه مثلا طرف بگه : من دست فرمونم عالیه
آدم با خودش می گه : خوب که چی !می دونم. باید هم این جور باشه

Monday, October 4, 2010

ببینم
از کدوم سیاست مدار توی جهان خوشت می یاد؟
چرا؟
من خودم یه جورایی سرکوزی ِ فرانسوی ها رو خیلی دوست دارم

Friday, September 24, 2010

برام مهم نیست
چه تجربه هایی داری
چه چیزایی می دونی
چه قدر خوندی
چه قدر چیز بارته
برام فقط این مهمه که
چه قدر می فهمی
چه قدر چیز سرت می شه

Tuesday, September 21, 2010

رفتن و خدافظی که تلخ نیست
پایان ها بد نیستند
تلخ اون موقع بود که داشتی از چشمم می افتادی
تلخ اون موقع بود که نمی تونستم بگم هی فلانی ، خودتو از چشم من ننداز
الان که خوبه
اخماتو باز کن
تو نمی فهمی که بد ِ ماجرا ، گذشته

Saturday, September 18, 2010

توی یه شعر ، ترکیبی عجیبی دیدم
شعرش یادم نیست ، مهم هم نبود
مهم این عبارت بود : کشت زار داس
شوکه شدم ، کشت زار داس
مثل این که هیچ امیدی نیست
مثل ایران
مثل این که بسازی که خراب کنی
مثل این که خودت ، ریشه ات رو بزنی
تنم لرزید
مثل این جا ، مثل ما  ، مثل ایران
-----------------
ندیدم سازی به خوبی کمان چه ، هجران و دوری رو به رخ بکشه

Monday, September 13, 2010

تازگی زیاد غر می شنوم ، به خصوص توی بلاگ ها



مدام انتقاد می شه از بی دین ها



با جمله هایی مثل این



" بی دینی ، مد شده "



" واسه کلاس گذاشتن ، تظاهر به بی دینی می کنن "



اما واقعا این جوری تخریب کردن بی دین ها چه دلیلی داره؟



چرا باید عقیده ای رو مخفی کرد



به خصوص این که در مسلک بی دین ها ، بر خلاف مسلمون ها ، چیزی به نام تقیه !!! وجود نداره



چرا بی دین ها واسه اظهار عقیده شون متهم می شن به آلودگی به مسائل چیپی مثل مد
روز؟



دولت ، حکومت ، رسانه ها ، همه چیز در دست دین دارهاست



مگه دین دار ها کم تبلیغ دینشون رو می کنن



تبلیغ که چه عرض کنم



امر به معـروف ، نـهی از منکر ، اتهام هایی مثل ارتـداد ، محـاربه



دین دارها این همه ابزار دارن



ولی حتی تحمل شنیدن جمله ی ساده من دین ندارم ، من روزه نمی گیرم ، من نماز نمی خونم رو ندارن



مشکل این جاست که بلاگ نویس ها ، پدر بزرگ مادر بزرگ ها نیستن



بچه های دهه پنجاه ، شصت ، هفتادند



جالبه که هیچ وقت کسی نمی گه من بی دینم پس با کلاسم



طرف فقط میگه من دین ندارم



و این برداشت بلافاصله ی شنونده است که : طرف داره کلاس می ذاره ، طرف وانمود می کنه روشن فکره



این حرف اون نیست ، برداشت ، تصور و باورِ فرد دین دار اینه که اون طرف  با کلاس تره و بعد سعی می کنه یه جوری مقابله کنه با این موضوع



در حالی اگه دین داری ، اگه از باور و عقیده ات اطمینان داری باید در موردش اعتماد به نفس داشته باشی



باید از ته دلت بدونی که اونی که دین داره روشن فکر نیست



باید اینو بدونی که کسی که دین نداره ، کلاس نداره



بلکه باکلاسی به مسلمون بودنه



پس به هیچ وجه هم نباید فکر کنی که کسی که می گه دین نداره می خواد کلاس بذاره



از دید تو اون داره ثابت می کنه که بی کلاسه



اگه دین داری ، اگه مسلمونی اعتماد به نفس داشته باش



دنبال این که ثابت کنی اوباما ، اینشتین ، مایکل جکسون مسلمون بودن ، نباش



بدون این ها هم به دینت افتخار کن



و یادت باشه که



 دانشمندان فیزیک و زیست ، به دانششون بده کار می شن ، اگه چیزایی که می دونن رو نگن



قشر روشن و آگاه جوامع وظیفه دارن در قبال بشر که بگن چی می دونن



-------------------------



باهوش ها دنیا رو می سازند ، اختراعاتی دارند ، نو آوری ، کارهای بزرگ ، معروف می شن



اما خیلی با هوش ها ، به هیچ جا نمی رسند یا خوش گذرون های حرفه ای می شن یا دایم الخمر های زیرپل ها



Friday, September 10, 2010

هرگز خودت رو به خاطر تصمیمات گذشته سرزنش نکن
توی امروز هیچ حقی نداره که راجع به توی دیروز قضاوت کنه
آدم در هر زمان تصمیمی می گیره که در همون زمان بهترین انتخابت بوده
نبوده ؟ اگه نبود که نمی پذیرفتی
در بدترین حالت ، تنها راه بوده

 
به هر حال هرگز خودت رو به خاطر گذشته سرزنش نکن
اون موقع تجربه ی الان رو نداشتی ، اون موقع اصلا این آدم نبودی
---------------------------------------------------------
یه کوان هم واستون بگم جالبه

دو تا راهب بودایی تازه کار داشتن می رفتن با هم
واسه اینا ممنوع بوده که با خانوم ها صحبت کنن یا بهشون دست بزنن
می رسن یه جایی که گل و لای بوده
یه خانومی با لباس حریر گرون قیمت از یکی از راهب ها خواهش می کنه اونو بغل کنه که لباسش گلی نشه
راهب اول این کار رو انجام می ده و از اونجا دور می شن
راهب دوم ، مدت ها این پا اون پا می کنه ، دست دست می کنه بالاخره به اولی می گه
مگه ممنوع نیست که به خانوما دست بزنیم؟ چرا اون کار رو کردی؟
راهب اولی می گه
ممنوعه واسه این که درگیرشون نشی ، فکرت آزاد باشه
کار ممنوع رو تو کردی ، من اونو همون جا پشت سرم جا گذاشتم اما تو یادش رو با خودت تا این جا آوردی
نتیجه گیری اخلاقی شاید اندکی بی ربط
 بچه ها ، به خطای طرف مقابلتون زیاد گیر ندین
بگذرین ، بذارین فراموش بشه
گاهی گیر دادن به یه خطا و متهم کردن زیادی ، از جرم اولیه بد تره

Wednesday, September 8, 2010

هر نقدی هر سوالی هر ایرادی
فقط با یه پاسخ رو به رو می شه
به عقاید دیگران احترام بذار
احترام احترام احترام
به عقاید به عقیده ها
مگه کسی انتظار داشت که خدا پرست ها به بت پرست ها احترام بذارن ؟
هر عقیده ای نمی تونه قابل احترام باشه
نمی تونه
با عرض معذرت ، من واسه بعضی از عقاید خرافی ، هیچ احترامی قائل نیستم

Tuesday, September 7, 2010

هر وقت با گفتگو مشکلمون حل نشد
هر وقت بحثمون به بن بست رسید
بغلم کن

Saturday, September 4, 2010

فکر می کنم بهترین مزیت متاهل ها اینه که دیگه مجبور نیستن به کسی بگن : نه

Thursday, September 2, 2010

فکر کن قانون گذار تو بودی
چه مجازاتی تعیین می کردی
واسه این که یه آقای متاهل یا یه نفر رابطه داشته باشه
و واسه یه خانوم متاهل؟
نظر تو هم سنـگـســاره؟

Tuesday, August 31, 2010

لطفا وقتی کارهای بهتری می کنم
بهم بگو
لطفا از من تشکر کن وقتی بهتر می شوم
من آن قدرها که تو فکر می کنی بزرگ نشده ام
دوست دارم تشویق بشم
وقتی اتهامات گذشته رو باز هم تکرار می کنی
حالم گرفته می شه
چون من واقعا بهتر شدم
واقعا

Friday, August 27, 2010

مجبوری مواظب حرف زدنت باشی؟
پس طرفت رو غلط انتخاب کردی

Monday, August 23, 2010

چشمانت با ارزشند ، مثل جفت شیش

دستت خوب است ، مثل آس حکم 

شاه حکم ! اخمت به مردان جهان می ارزد

چنین خشن شده ای ، با من!؟

با هیچ مردی در جهان نخوابیده ام ، مگر با یاد تو

از این عاشق تر هم می توان بود؟

اما باز

عشق من را هرزگی بخوان

و من

عشق تو را خشونت

Saturday, August 21, 2010

حجــاب ، صدفی است برای مروارید

این جمله ی کوتاه ، بدعتی مثل هزار بدعت دیگه که قراره هم چنان به خورد آدم های مدرن امروز بدن

منظور از مروارید چیه؟

تن زن ؟ یعنی تن زن ارزش بیشتری داره از تن مرد؟

هر انسانی تشکیل می شه از تن + روح + عقل

در صورت برابر گرفتن ارزش روح و عقل زن و مرد ، در کل ارزش وجودی زن بیشتره

آیا این طوره ؟

هیچ سندی برای با ارزش تر بودن یک جنس نسبت به جنس دیگه وجود نداره

هیچ تعریف و تمجید و امتیازی رو از سوی اســلام گرایان نپذیرید

به ازای مروارید خواندن تن زن، از ارزش روح و عقل زن کم می کنند

زن رو فقط در قالب یک موجود جسمانی محصور می کنند

مزخرفاتی می گویند مثل این که تن زن ، خواهان بیشتری داره

مگه می شه ؟

اگه 3 میلیارد نفر در جهان خواهان تن زن هستند ، درست 3 میلیارد نفر دیگر هم هستند که تن مرد را لازم دارند

هر صفت و ویژگی که در زن ، مرد و هر موجود جان دار دیگری وجود دارد ، فقط و فقط در جهت حفظ بقاست

و هر چیزی خلاف این ، اکتسابی و به خاطر دخالت بشره

مزخرفی که می گن میل جنسی در مرد بیشتره از همین جا ناشی می شه

به نظر من از منظر طبیعی نباید این طوری باشه

اگر هست ، در اثر تلقین، تربیت و آموزش بشر به نوع زنه

چطور می شه ذات زاینده ی ماده ، تمایل کمتری به آمیزش داشته باشه ؟

زنی که در تمام طول یک ماه ، درگیر سیکلی است که با تولید مثل مرتبطه

چطور از نظر طبیعی ممکنه کم میل تر باشه؟

مزخرفی می گن مثل این که اندام جنسی مرد بیرونیه ، بیشتر در معرض تحریکات قرار داره

پس تکلیف مایع داغی که از درونی ترین نقطه بدن زن ، با تحریک و بی تحریک بیرون می ریزه ، چی می شه ؟

هر چی می گن ، هر چی گفته شده ، فراموش کنین

طبیعت و ذات ، راه درست رو به آدم و به همه ی موجودات نشون داده

حجــاب مصونیت نیست ، محدودیت است

Tuesday, August 17, 2010

آهنگ های فرخزاد رو که می شنوم ، دلم واسه نسل قبل از خودمون می سوزه ، سوختند

حرف های بختیار رو که می شنوم ، دلم واسه نسل خودمون می سوزه ، ما رو اشتباه همون نسل سوزوند